شاعر : حسن کردی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
وایبرمنکهدگربال وپَرینیستکهنیست سحرونافله وچشمتری نیست که نیست
درمن خسته پس ازاینهمه سال آزادی حال جزتوبه شکستنهنری نیستکهنیست
چشمها هرز شد از بس که تنزل کردند آه،در چشم،حیا وحذری نیست که نیست
من به هردرکه زدم رو به دلم بازنشد جزدرمرحمتت حال دری نیست که نیست جزهمین روضه،همین اشک،همین لحظۀنابدرجهان هیچ کجایشخبرینیستکهنیست
روزه بودم،اثـر روضه مـرا پاک نمود که بجز اشک دوای دگری نیست که نیست
بـعـد یـک گـریـهبـارانـی عــاشـورایـی از سیاهی گنـاهم اثـری نیست که نیست
خواهـرش جانبگـودال دویـد ومیدیـد برتن زخمی ارباب سری نیست که نیست